اگه کل این زندگی مثل نتورک مارکتینگNet work marketing بود و خدا مثل لیدر ها می اومد ما رو پرزنت کنه اون وقت اونایی که می خواستن وارد این سیستم میشدن نه ما ها ......فرصت های طلایی و پورسانتاش هم مال خودش.

نوشته شده توسط علی

...زندگی قمار است،ماجراست،انسان یا میبرد یا می بازد،زندگی مثل معرکه ایست که پایان ندارد،وقتی که صدای یک نفر کم کم ضعیف و خاموش شد،صدای جوانتر و نیرومندتر رشته بقیه داستان را می گیرد و ادامه میدهد...


یک کتاب گرفتم اسمش پر است اثر ماتیسن ترجمه میمنت دانا اینو قبل از مقدمه نوشته بود بالای صفحه اولش. 

نوشته شده توسط علی..

          از مزایای ولگردی در نت آشنایی با این خانم هستش.....خوبه نه


           ALEX BACH

            برای دانلود کردن یکی از آهنگاش اینجا رو کلیک کنین.
             اطلاعات بیشتر رو اینجا ببینین.
            
            نوشته شده توسط علی...
                                                             

*من سردم است

من سردم است
من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد
ای یار ای یگانه ترین یار!آن شراب مگر چندساله بود؟
نگاه کن که در اینجا زمان چه وزنی دارد
و ماهیان چگونه گوشتهای مرا میجوند
چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری؟
من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم
من سردم است و میدانم
که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی
جز چند قطره خون
چیزی به جا نخواهد ماند
.
.
من عریانم،عریانم،عریانم
مثل سکوتهای میان کلامهای محبت عریانم
و زخمهای من همه از عشق است
از عشق،عشق،عشق

*سراب انتظار

سردی سکوت را در آغوش می‌کشم و لحظه‌های بی‌قراری‌ام را به سینه می‌فشارم،

در آستانه سرآغازی از تردید لحظه‌های یاس و بی رنگی را به بزم می‌نشینم،

چه غمگینانه مرور می کنم ثانیه های انتظار را برای سرابی دیگر.

 

سرابی از بودن تو،

سرابی از حضور تو،

مونس سر انگشت بی تابی‌ام سردی تیک تاک ساعتی است در گنج خلوتم،

مزمزه طعم گس بغض و مبارزه با ویران شدنم،

چه چیز را به انتظار نشسته ام؟

از این سرای خاکی چه نصیب؟

غربتم، بی صدایی است در غرش ناآرام رودخانه‌ی  بی‌قراریها، در آستانه به گل نشستگی ؛

اشک می‌نوشم و سرمه خیال به چشم می‌کشم،

به چه می ‌نگرم در این سرفصل بی سوار.

و من پری قصه‌ام که خنجر سکوت را به صدای گلو سپرده‌ام،

ویرانی‌ام را نظاره کن،

نظاره کن،

                        نظاره کن،...

                                                     monalisa
                                ::مونالیزا داره میخنده ولی آیا اون خوشبخته::
از فیلم لبخند مونالیزا
علی..

Come up to meet you
Tell you I'm sorry
You don't know how lovely you are

I had to find you
Tell you I need you
Tell you I set you apart.

Tell me your secrets
And ask me your questions
Oh, let's go back to the start

Runnin' in circles
Comin' up tails
Its only science apart.

Nobody said it was easy
It's such a shame for us to part.
Nobody said it was easy
No one ever said it would be this hard.
Oh, take me back to the start.
بقیه اش رو اینجا بخونین و گوش بدین

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست

        به هوای سر کویش پر و بالی بزنم

اینجا اگه نرین ضرر کردین.

علی..

هیچ فکر کردین تا حالا ما اینجا چیکار می کنیم هم خوشم میاد کارای آلبر کامو رو بخونم هم بعضی وقتها فکر می کنم چرته نمیدونم این راهی که ما می ریم باید بریم یا از پایه اشتباس خلاصه هر چی که هست فکر کنم همه چی با هم حال میده هم عصیان فروغ رو خوندن هم طاعون آلبر کامو رو خوندن هم بعضی وقتا بی خیال همه جی شدن به قول یکی از بچه ها زندگی رو باید سطحی گذروند در ضمن اینایی که اینجا نوشتم تاریخ انقضاش تا همین الانه شاید یه ساعته دیگه که خودم می خونمش اصلا خودم هم قبولش نداشته بشم فکر کنم قشنگی وبلاگ به همیناش باشه. یه چیزه دیگه کارای adrian lyneرو دیدن رو هم بهش اضافه کنین.
نوشته شده توسط علی

* قربون همه پیچهای تو گذر

قربون همه پیچهای تو گذر دنیا...

همیشه فکر می کنم پشت هر پیچی تو وایسادی!...