حجله

                      

رفته بودم دمه حجله دیدم همه لخت وعریان اونجا هستند

واه واه چشامو بستم و دیگه از لایه انگشتام نیگاه کردم.

نمیدونم هی وول میخوردند و خیسه خیس بودند-  منم  دلم خواست یهو

اه اه مجید جان به اون نمیگن حجله میگن دجله

  (چشمها را باید شست جوره دیگر باید دید!!!!)

(تگرگ)       

جرج ریورز روزی ناگهان سر کلاس فریاد زد: " ساکت باشید " بعد روی تخته سیاه کلمه " نتوانستن " را نوشت ورو به کلاس کرد و گفت : " حالا چه باید انجام دهم؟ " او که میدانست چه می خواهد!!!!!!!!!!!

بچه ها دم گرفتند که " ن " را از نتوانستن حذف کنید.

سپس در حالی که ایما و اشاره می کرد - آن را پاک کرد و فقط کلمه توانستن را گذاشت.

بعد در حالی که گچ انگشتهای خود را پاک می کرد گفت:

این درس امروز شماست:" اگر فکر کنید که می توانید-می توانید ".

 (تگرگ)

من خیلی ناراحتم!!!!

قالبم بهم ریخته.یکی نیست بهم کمک کنه.همه لینکا پاک شده!!!!!!!!!!!من خیلی گناه دارم
<تگرگ>

کی اشکاتو پاک می کنه؟

کی اشکاتو پاک میکنه
شبها که غصه داری
دست رو موهات کی میکشه
وقتی منو نداری؟
شونه کی مرهم هق هقت میشه دوباره
از کی بهونه میگیری شبای بی ستاره
برگ ریزونای پاییز کی چشم به رات نشسته؟
از جلو پات جمع میکنه برگهای زرد و خسته؟
کی منتظر میمونه حتی شبای یلدا
تا خنده رو لبات بیاد
شب برسه به فردا
کی از سرود بارون
قصه برات میسازه
از عاشقی میخونه
وقتی که راه درازه
کی از ستاره بارون
چشماشو هم میذاره
نکنه ستاره یی بیاد
یاد تو رو نیاره
(تگرگ)