روزانهها
همهپیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- آذر 1384 2
- آبان 1384 2
- مهر 1384 6
- شهریور 1384 2
- مرداد 1384 6
- تیر 1384 3
- خرداد 1384 5
- اردیبهشت 1384 8
- فروردین 1384 3
- اسفند 1383 3
- بهمن 1383 6
- دی 1383 4
- آذر 1383 5
- آبان 1383 5
- تیر 1383 1
- فروردین 1383 1
- اسفند 1382 1
- بهمن 1382 1
- آذر 1382 6
- آبان 1382 7
- مهر 1382 5
- مرداد 1382 1
- تیر 1382 4
- خرداد 1382 11
آمار : 96845 بازدید
Powered by Blogsky
تردید
باورم نیست چرا
عشق را در دلم جایی نیست
عشق هیچکس را به دلم راهی نیست
باورم را چه شده است؟!
این دلم را چه شده است؟!
من چرا می ترسم؟
ترسم از عشق است یا که از باور آن؟
اما نه!
درد من تردید است
چه کسی می داند
مرهم تردید چیست؟
چه کسی می داند؟
تگرگ
شنبه 11 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 01:39 ق.ظ
باران ،
تنها با توست که سخن می گویم
تنها از توست که سخن می گویم .
وای …. من بازهم دلتنگم
بوی پائیز می آید ، باران ، می بینی !
چقدر نحیف و ظریفی
گاه می اندیشم :
نام دخترک کوچکم را باران خواهم نهاد .
تا لطیف باشد و ساده
اما تامل می گوید : شاعرک خام !
ناتوانان سنگی ،اگر، اگر روزی بخواهند که بارش را بشناسند
دخترک بی ریای من
تجسم ساده لطافت خواهد بود .
و این اصلا” انصاف نیست .
چرا پاسخم نمی گویی ؟!
آری میدانم ، صدایت می آید
زبانت ملکوتیست .
کاش میتونستم به همان زیبایی که بتو میاندیشم، بنویسمت
کاش میتونستم!
سلام خیلی رمانتیک هستش عالیه موفق باشی به من هم سر بزن ... در سکوتی مانده ام منتظر....
سلام:
ممنون که به من سر زدید...
همواره پیروز باشید...
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com
سلام چطوری اصلا سراغی ازمن نمی گیری
ما باید قبل از اینکه عاشق بشیم عشق و برای خودمون معنی کنیم.
قبل از این که عاشق بشیم ببینیم لایق عشق هستیم!
عشق معامله نیست ولی
خوب پیش خودمون قضاوت کنیم که در عشق چی می خوایم بگیریم و چی می خوایم بدیم!
چیزایی که گفتم برای آدمایی که می خوان منطقی عاشق بشن وگر نه عشقی که من برای خودم تعریف می کنم خارج از این محدوده هاست.
در هر دو صورت وقتی اینا رو دونستی باید به خودت بگی :
(( شکهای من خیانت کارند))
«« خانه ای خواهم ساخت ... آسمانش آبی
باز باشد همه پنجره هایش به پذیرایی نور
ساحت باغچه اش پرز نسیم..حوض ماهی پرآب
قامت پاک درختانش سبز
و تورا خواهم خواند که دراین خانه کنارم باشی
سینه آینه تصویر تورا میجوید ... که درآیی چون نور
تو بدین خانه بیا .. درخیابان امید
کوچه باور سبز .. نبش میدان صبوری
آنجا ... خانه ای خواهی یافت
سردر خانه چراغی روشن .. روی سکویش گلدان گلی
در دل خانه اجاقی دلگرم
با حضور تو درین خانه چه جشنی برپاست
آسمان شب این خانه پر از چشمک و مهتاب و نسیم
ناودانش پر موسیقی آب
ای سرآغاز امید ... تو بدین خانه درآ
من به دیدار تو می اندیشم ... و به آرامش بودن با تو »»
سلام
این خوش حواس کی بوده؟ که نظر داده و اسمشو ننوشته.؟
من که نبودم!!!
راستی امتحاناتو چی کار کردی ؟
سلام تگرگ جان ...
امیدوارم حالت خوب باشه ...
ممنون که به من سر زدی ...
با آرزوی موفقیت ...
سلام
حالت چطوره ؟ این چند وقته که نمی تونستم بیام نت دلم خیلی براتون تنگ بود ولی همیشه به یادتون بودم
بلاگم رو هم خونه تکونی کردم چند وقتی بود که ...
منتظرم زنگ در بلاگم رو بزنی و با اومدنت خوشحالم کنی
منتظرم
have sweet time
ali
من نخوابیدم فقط آدرس وبلاگمو عوض کردم همین