هستی همان لحظه صفر شدن زمان است که با هزار امید در پی سکوت ساعتها هستی.
هستی همان امید به آینده است اگر چه امید به نیست شدن.
هستی دغده آشکار شدن فردا است با این حال که می دانی فردا تو دیگر نیستی.
هستی سپردن گذشته به آب روان فراموشی و صید لحظه ها از آب روان عمر است.
هستی را دوست داریم زیرا که نیستی را هست می دانیم و هستی را نیست.
هستی همان است که تو می پنداری در آینده ات ظهور خواهد کرد حتی بدون تو.
هستی همان روان شدن در بستر زمان است که تو عمرش نامی....................
چرا اینجوری شده اینجااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//